دل نوشته های شبانه

دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی گذر عمر را نظاره کردن و توشه ی عمر خود را بازبینی کردن

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی دیدن کوله باری از مشکلات و رنج های آن عزیز و ریختن تجربیات ارزشمندی در وجودی ناپخته و خام

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی تمرین و ممارست و صبر و شکیبایی در مقابل ناملایمات و ادب آموزی در مقابل بزرگ و سروری که تمام عمرش را برای آرامش وجودت، هدیه و نثار کرد.

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی تزریق تدریجی گذشت و فداکاری و مهرورزی و ادای ادب و احترام در وجودی ناقابل، تا شاید با رفتاری سنجیده، شکر و سپاسی در دوران کودکی و بزرگی مان باشد.

خدایا! چه سخت است آموزش ندیدن در پرستاری و مراقبت از سالمند و او را همواره آزار رسانیدن و زخم زبان زدن و حرمت نگه نداشتن وجودی پر ارزش که اگر این چنین نبود با مراقبت از رفتار و سکتان خود، پلکان آدمیت را به سوی خالق هستی طی می کردیم.

خدایا! اگر ما انسان های خود را جای سالمند می گذاشتیم و انتظاراتی را که داشتیم برای او با احترام و رضایت به جا می آوردیم، قطعا به معراجی دست می یافتیم که هرگز در مسیر هموار امن زندگی دست یافتنی نمی بود.

خدایا! سالمند زحمت نیست، بلکه رحمتی است که به ما ارزانی شده تا به کنز مخفی درونمان که به ما هدیه کرده ای، هرآن مراجعه کرده و از محبت و گذشت و علم و دانایی و صبر و... از آن خزانه ی غیبت هزینه کنیم.

خدایا! باور دارم که برای رسیدن به کوی ات این میان بری است که اگر مشاممان از عطر و بوی تو و والیان امرت پر خواهد شد و درگر در رسیدن به هدف، گم و بی رهبر نخواهیم شد.

خدایا! نعمتت را بر ما ارزانی کن تا در پرستاری از آن ها محبت خود را بی دریغ و پیوسته و دامنشان بریزیم و صورتشان را غریق بوسه کنیم تا شاید وجودمان سلامی روح بخش و امیدافزا برایشان باشد

خدایا دستت را از نوازش بر ما دریغ مدار تا چیزی را که دوست داریم به پای عمل درآوریم

  • محمدی
با سلام

ای عزیزی که هم اکنون در بستر افتاده ای و با بیماری دست و پنجه نرم می کنی. آن چنان که خانواده ات از شدت عشق به تو، شب و روز نمی شناسند. ای عزیزی که از کودکی دنبال آغوشی می گشتی و آن را نمی یافتی و با چشمانی گریان سر بر بالین می گذاشتی.

ای نازنینی که در این دنیای سرد و یخ زده ی علم انسانیت به دنبال منجی و دلسوزی می گشتی تا رازهای کودکانه ی خود را با او در میان گذاشته تا غم تنهایی خود را تسکین دهی، ولی هیچ گاه برایت تا این سن میسر نشد و کسی برا این زخم یتیمی ات مرهم نگذاشت.

خدایا تو آگاهی که من سندم را بازداشت کردم تا شرایطی برایش مهیا شود و تو را بعد از سالیان سال گم کردن باز جوید و بر درگاه تو ای خالق هستی و ای شفیق و رفیق و دلسوز بیچارگان، پیشانی بندگی بنهد و بارقه الهی در آینه ی وجودش تلالو کرذه و اطرافیانش را نیز خطی رساند. خدایا به عزیز من رحم کن که تو ارحم و راحمینی تا حیات طیب پیدا کرده و غرزندانش را در آغوشش کشیده و عمری پدری کند و از شرمندگی و خجالت آن ها بیرون آید.

خدایا تو را به عظمت و جلالت که دست او را رها نکرده و در این وادی هولناک بی رحمی ها و بی مروتی ها تنها نگذاری. خدایا هم چنان که در غزه، معجزاتت را اثبات کردی، بار دیگر بر این خانواده، این فرزند را ببخش تا فرزندش همچون او در یتیمی و بی مهری روزگار، دنیای خود را با دلی انباشته از غم و غصه سپری نکند.

خدایا از تو می خواهم که همه ی بندگانت را از یتیم شدن واقعی که آن جدا ماندن از اصل خویش است، نجات دهی و معرفت الهی را شامل حالشان بگردانی.


  • محمدی

بسمه تعالی

دنیا بیابانی پر از سنگلاخ و خار، به همراه میوه های تلخ و شیرین، جایی که یک بار لیاقت آن را به تو داده اند تا در این وادی قدم نهی و آن چنان که درخور توان و استعداد و علم توست از این صحرای بی کران باری چیده تا برای سرای ابدیت بهره بری. پس ببین چی می چینی و با خود چه می بری؟ بنگر که از چه راهنماهایی در این خوشه چینی دست یاری می طلبی؟ سرایی که دیگه به آن باز نمی گردی و تنها یک بار آن را تجربه می کنی.

پس ای عزیز: مراقب باش که دامانت را در این دنیایی که دست و تنت را پر از زخم و تاول کرده از چه پیز پر می کنی و این بار سنگین را که با این همه رنج و مشقت چیده ای به کدام سو می بری! هیزمی برای آتش یا سبدهایی از گل و زیحان برای منزلی جدید!

  • محمدی

خدایا، نماز یعنی طی طریقت کردن به سوی خالق هستی، خالق زیبایی ها و نیکی ها، خالق گذشت و بخشش ها و نقطه ی امید محبت ها و داتنگی ها.

خدایا، نماز یعنی فارغ شدن از زمینیان و پیوستن به ملکوتیان و جدا شدن از تیرگی ها و ظلمت های چاه دنیا و دنیا پرستان و پاک شدن از نامردمی ها و بیرحمی ها و فاصله گرفتن از بی عدالتی ها و ستم ها و باز کردن زنجیر های اسارت از پاهای فرورفته در منجلاب و باتلاق های اسیران وامانده در ظلمتکده پست جهانی.

خدایا، نماز یعنی راز و نیاز با رب العالمین، پروردگار و مربی تمام موجودات هستی، مظهر بخشندگی و مهربانی و کرنش و تعظیم در مقابل او و دیدن شکوه و عظمت باری تعالی و نهایت ضعف و بیچارگی و مفلوکی خود در مقابل او، و بالابردن دست استعانت و یاری از او برای قرار گرفتن در مسیر هدایت و صراط مستقیم و زاویه نگرفتن از مسیر ولایت و اولیاء الهی تا جایی که مورد غضب و خشم خدای رحمان قرار نگرفتن و در وادی گمراهان قدم ننهادن.

خدیا، نماز یعنی آشنا شدن با معبودی که یکی است و از همه ی جهات غنی ست، کسی که همچون او می یافت نشود در این عالم هستی.

خدایا، نماز یعنی پاک کردن ذهن از بدی ها و کج خلقی ها و تمرین و ممارست در خوبی ها و خود را آماده کردن برای خدمت به بشریت و همواره احساس انسان دوستی و ترحم و دلسوزی کردن برای افراد نیازمند.

خدایا نماز یعنی همراه شدن با راز و نیاز و تسبیح فرشتگان و اولیاء الهی و کسب انرژی از آنان.

خدایا، نماز یعنی هم نشین شدن با قدیسین و پاکان و معصومین و نهادن پیشانی بندگی و عبادت بر سجاده ی عظمت و قداست الهی.

خدایا نماز یعنی جدا شدن از یزیدیان و شیاطین زمانه و بریدن از راه و رسم دیرینه ی آنان و پاک شدن و متحول و گم شدن در انوار الهی.

خدایا نماز یعنی قدرت گرفتن و کسب نیرویی ما فوق برای خدمت به خلق و بشریت

نماز یعنی چشم در دریای عظمت و شکوه الی دوختن و شناور شدن در صفات و جمال او و گرفتن مشعل هدایت برای خاکیان و اسیران زمینی و آن ها را از خواب غفلت و سرگشتگی رهاییدن.

و بالاخره خدایا نماز یعنی معراج فرد مسلمان و مومن، به ملکوت الهی و دیدن حقایق و اسرار الهی و سرانجام هبوطش به زمین و رساندن پیام الهی به زمینیان و دنیا پرستان زبون و از خدا بی خبر و مردگان بظاهر زنده.


  • محمدی

زمان حضور اولیاء ، پیامبران و ائمه اطهار، حضور صدیقین و شهداء، حضور مقربان درگاه الهی و حضور فرشتگان مقرب،

زمان هیاهو و ولوله، زمان راز و نیاز و تسبیح تمام موجودات هستی و بهترین زمان مهمانی خدا و تغذیه معنوی از حضور اهل بیت و شیفتگان آنان و کسب بالاترین آرامش.

زمان گلایه و انابه، گلایه از بیرحمی ها و بی عدالتی ها، گلایه از بی تفاوتی ها وبی سری ها، گلایه از جهل و دور ماندن از دانایی ها بالاخره جدا ماندن آدم ها از خدا و یتیم شدن واقعی آن ها و انابه و برگشت به سوی خدای زیبایی ها و دانایی ها و بجا آوردن ادب و نزاکت و بیعت با خدا و رسول او.

نماز، تمرین و مهارت پیدا کردن در ادای بندگی خدا تا جزو بندگان ویژه خدا شدن و همراه هفتاد و دو تن در زمانه عصر امام زمان (عج) و مصاحب بودن با آن ها.

نماز اول وقت یعنی زمان جمع شدن مسلمانان در یک زمان در حضور فرماندهان و مربیان برای گرفتن تکلیف و ایجاد وحدت در مقابل کفر جهانی.

نماز اول وقت یعنی تجدید قوا و مبارزه با نا امیدی ها و کج فهمی ها و دور نشدن از هدف آفرینش.

نماز اول وقت یعنی الگو قرار دادن پیامبران و اولیاء خدا و فاصله گرفتن از بت های سنگی و گوشتی و انجام ندادن کارهای تکراری و خسته کننده و بی محتوی و کارهای عبث و بیهوده.

نماز اول وقت یعنی دل تنگ شدن مخلوق برای خالق و تماس گرفتن و اعلام جایگاه خود کردن و کمک و یاری خواستن از معشوق و به او قول وفا داری و وفای به عهد دادن.

نماز اول وقت یعنی خود را در مقابل حضور اولیاء و مشتاقان خدا، ژنده و مفلوک دیدن و برای سر و سامان دادن از آنها استمداد خواستن.

نماز اول وقت یعنی چهره در چهره نورانی پیامبران و ائمه دوختن و آثار ایمان بر چهره مان پدیدار شدن.

نماز اول وقت یعنی از غربت درآمدن و به قربت رسیدن و در انوار الهی غوطه ور شدن و دیدن مشعل های فروزان شیفتگان ولایت و اولیاء و مقربان درگاه ایزد منان و درک حضور اسطوره های استقامت و ایثار و شهادت در مقابل مشکلات و سر سختی های روزگار و گرفتن درس عبرت و بالابردن توان صبر و مقاومت و دل رحمی و همدردی و تثبیت ارزش های انسانی در مقابل دست انداز های پر پیچ و خم با توکل بر خدا و توسل به اولیا و معصومین.

و در آخر از دست دادن زمان اول وقت یعنی نگریستن به کرانه ی دور و دیدن قافله های حسین (ع) و حسین زمانه مان با هزاران مشعل فروزان هدایت و جا ماندن از کاروان آنها و غبطه خوردن و فاصله گرفتن از حسین (ع) و حسینیان و در نهایت اسیر زمینیان و
دنیا پرستان و در زمره خسر الدنیا و الاخره قرار گرفتن.

  • محمدی