دل نوشته های شبانه

دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

خدایا: نماز شب یعنی پرده کشیدن بر تمام ظواهر دنیا و بسته شدن گوش و چشم آدمی بر تمام دلبستگی های دنیایی

خدایا: در دل شب بیدار شدن یعنی اتصال با خوبان و پاکان و باز شدن در ملائک به روی زمینیان

خدایا: نماز شب یعنی شنا کردن در دریای بی کران وجود و محو شدن در وجود لایزال الهی

خدایا: نماز در دل شب یعنی دیدن معشوقی به تمام و کمال با نهایت زیبایی و قدرت و دیدن انوار تجلی دوست و دست در دست انبیا و اولیا نهادن برای پایکوبی و طرب در این سیاهی شب و فاصله گرفتن از تمام اهریمنان و شیاطین عالم وجود

خدایا: بیدار شدن در دل شب یعنی عشق بازی با محبوب و معشوق خود و ندیدن معشوق های خاکی و وابستگان به زنجیر کشیده ی به این عالم خاکی و سر سپردن و تسلیم شدن در مقابل وجودی قدسی و مملو از رحمان و رحیم بودن و قدرتی لایزال و کوبنده بر تمام ستمگران و ظالمان تاریخ بشری

خدایا: بیدار شدن در سیاهی شب یعنی بارقه امید دل وارثان حقیقی ات زیر چتر حکومت حقه الهی به رهبری و ولایت منجی عالم بشریت و نیز درهم کوبیده شدن باطل و نیست و نابود شدن یزیدیان زمان و به زنجیر کشیده شدن تمام آن ها در مقابل چشمان پاک و مظلوم راست پیشگان و عدالت طلبان

خدایا: نماز در دل شب یعنی نوید صلح و پیروزی و بالا بردن پرچم راستین انسانیت به دست یگانه دردانه ی بشریت حضرت مهدی (عج)

خدایا: نماز در دل شب یعنی شنیده شدن کوس رسوایی شیطان پرستان و نواخته شدن شیپور عدالت پیشگان بر تمام عالم هستی

خدایا: در وسط شب بیدار شدن یعنی روشن شدن دل و دیدن حقایق در آن به ظاهر ظلمتکده ی هستی و یکی شدن دل ها و رهسپار شدن به کوی دوست

خدایا: نماز در دل شب یعنی حضور در مجلس انس و معاشرت با عرشیان و قربانی کردن دل بستگی های دنیایی و قربانی کردن سر و جان در پای دوست

خدایا: نماز در دل شب یعنی بر پیمان دوست، عهدی مجدد بستن و قدرتی فراتر از قدرت بشری پیدا کردن و بردن لذت واقعی از صحبت جانانه و محبوب واقعی و پای نهادن بر لذات زودگذر دنیوی و پوچ و بی معنی دانستن قدرت، ثروت، شهرت و هر آن چه که انسانیت ما را به چالش می کشاند و دیدن قدرت پوشالی گرگان عالم به وضوح در دل شب

خدایا: در این مدرسه ی عشق،عشقت را از ما دریغ مدار و همواره بر علم و معرفت ما بیفزای تا زمینه ی ظهور حضرتت محقق گردد. آمین

  • محمدی

خدایا چه سخت است دوری و جدایی، به خصوص از عزیزانی که سال ها در کنارشان زندگی کرده باشی

خدایا چه اسف بار است جدایی و فراق در سرای دیگر که دیگر امیدی به پیوند نباشد

خدایا حتی دقیقه ای فکر کردن به این که که اگر بالفرض محال مرا با عفو و گذشت بی دریغت به سوی بهشت برانی، برایم خوشایند نیست اگر عزیزی از عزیزانم با من همراه نباشد با این که می دانم جای امن و آرامش تنها زیبنده ی کسانی است که در این دنیا خوبی های خود را به منصه ظهور رسانده باشند تا درخور چنین کوی سلامت و ندایی روح افزا باشند.

پس خدایا به ما توفیق بندگی در این مسیر را ارزانی کن تا تو را آن گونه که شایسته است بپرستم و خدمتی درخور طاعت، تا شاید فردی لایق و درخور آدمیت شویم

خدایا چه زیباست خود را شناختن و به قدرت و توان خود پی بردن و تشنه وار برای رسیدن به کوی تو، عمری را سپری کردن

خدایا چه زیباست آموختن و بر دانایی خود افزودن و التیام بخشیدن و شاد کردن دل شکسته ای با مهر ورزیدن و بخشش کردن

خدایا چه شگفت انگیز است فکر و اندیشه ی بشری که ثانیه به ثانیه منجر به خلاقیت و شکوفایی شده و نور و روشنایی حاصل از آن عالم گیر

خدایا چه شکوهی دارد دست در دست تو نهادن و پلکان عشق و معرفت را یکی پس از دیگری طی کردن، ولی افسوس که ما انسان های کوردل و بی بصیرت در زیر بار حجاب های دنیوی اعم از قدرت، ثروت، حسد، کینه، دروغ و ریا از ثمره ی آن غافل مانده ایم

خدایا حال ما را نکو گردان تا در سرای دیگر از عزیزانمان جدا نیفتاده و دامن حسرت و ندامت را با خود نکشانیم

خدایا با چشمانی گریان و ملتمسانه از تو درخواست می کنم تا شربت معرفتت را بر حلقوم همه ی ما بریز تا همگی یکدل و یکرنگ به سوی تو راهی شده و همه ی کارهای خود را فقط برای رضای تو به سامان رسانیم تا شاید در سرای دیگر همه باهم همسفر باشیم

خدایا کاری کن تا تک تک ما با ادای بندگی ات سلام و درودی حقیقی به دوستدارانت باشیم و با زیارت شان آن ها را دلشاد و خرسند کرده باشیم

پس ای عزیز دستمان را بگیر و ما را به عالم نور و هدایت راهنمایی و در جمع دوستانت جای ده

جانا بخرابات آ، تا لذت جان بینی

جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه

  • محمدی

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی گذر عمر را نظاره کردن و توشه ی عمر خود را بازبینی کردن

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی دیدن کوله باری از مشکلات و رنج های آن عزیز و ریختن تجربیات ارزشمندی در وجودی ناپخته و خام

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی تمرین و ممارست و صبر و شکیبایی در مقابل ناملایمات و ادب آموزی در مقابل بزرگ و سروری که تمام عمرش را برای آرامش وجودت، هدیه و نثار کرد.

خدایا! پرستاری از سالمند یعنی تزریق تدریجی گذشت و فداکاری و مهرورزی و ادای ادب و احترام در وجودی ناقابل، تا شاید با رفتاری سنجیده، شکر و سپاسی در دوران کودکی و بزرگی مان باشد.

خدایا! چه سخت است آموزش ندیدن در پرستاری و مراقبت از سالمند و او را همواره آزار رسانیدن و زخم زبان زدن و حرمت نگه نداشتن وجودی پر ارزش که اگر این چنین نبود با مراقبت از رفتار و سکتان خود، پلکان آدمیت را به سوی خالق هستی طی می کردیم.

خدایا! اگر ما انسان های خود را جای سالمند می گذاشتیم و انتظاراتی را که داشتیم برای او با احترام و رضایت به جا می آوردیم، قطعا به معراجی دست می یافتیم که هرگز در مسیر هموار امن زندگی دست یافتنی نمی بود.

خدایا! سالمند زحمت نیست، بلکه رحمتی است که به ما ارزانی شده تا به کنز مخفی درونمان که به ما هدیه کرده ای، هرآن مراجعه کرده و از محبت و گذشت و علم و دانایی و صبر و... از آن خزانه ی غیبت هزینه کنیم.

خدایا! باور دارم که برای رسیدن به کوی ات این میان بری است که اگر مشاممان از عطر و بوی تو و والیان امرت پر خواهد شد و درگر در رسیدن به هدف، گم و بی رهبر نخواهیم شد.

خدایا! نعمتت را بر ما ارزانی کن تا در پرستاری از آن ها محبت خود را بی دریغ و پیوسته و دامنشان بریزیم و صورتشان را غریق بوسه کنیم تا شاید وجودمان سلامی روح بخش و امیدافزا برایشان باشد

خدایا دستت را از نوازش بر ما دریغ مدار تا چیزی را که دوست داریم به پای عمل درآوریم

  • محمدی