دل نوشته های شبانه

دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش

و فرشتگان را می‌یبینی که گرد عرش خدا حلقه زده اند و به ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند، میان آنها (بندگان) نیز به حق داوری گردد و گفته شود که ستایش از آن خداوندی است که پروردگار جهانیان است. (آیه 75 سوره زمر)

 

بنام خدایی که بخشنده و مهربان است و تواناگر و قدرتمند و عزیز

بنام خالقی که همیشه و هر زمان، حی و زنده است و مرگ و بیماری در او راهی نیست و از ضعف و و نقص و کاستی و جهل و گمراهی و حسادت و بددلی و کینه خالی است.

 

خدایا: تکیه بر تو از هر تکیه ای مجکم تر و استوارتر، آن چنان که هرآن اراده کنی، کار را به انجام رسانی و بر بندگان سراپا تقصیرت، زیبایی، مهر، محبت، عشق، گذشت، فداکاری، احسان و قدرت عطا فرمایی.

 

دوست خوبم، خدای مهربان، خدایی که وقتی تو را شناختم دیگر هیچ غم و اندوهی توان از پا درآوردنم را ندارد که همواره در سختی ها و مشکلات یاری ام کردی و نور امید را در سخت ترین شرایط در وجودم روشن نمودی.

 

خدایی که دست نوازشت را پس از بی مهری دیگران بر سرم کشیدی و مرا با همه ی بدی هایم در آغوش کشیدی!!

 

خدایی که به من آموختی که عمل سوء دیگران را فراموش کنم و علیرغم زخم‌هایی که بر دلم کاشته بودند، ببخشایم و اسرارشان را برملا نکنم.

 

خدایی که به من آموختی که با داشتن دوستی همچون تو، از مشکلات نگریزم و با آن بستیزم و بر این راه بس سخت و ناهموار، صبور و پرتلاش باشم.

 

خدایی که به من همواره درس توانایی و استقامت و داتایی آموختی تا از سر نادانی، کاری خلاف و ضد انسانی انجام ندهم.

 

خدایی که در این دنیای فانی که مرگ و نیستی همه را تهدید می‌کند و مشکلات و سختی ناشی از مریضی‌های جسمی و روحی بیداد!! تنها به تو تکیه کنم که در همه جا و همه وقت قابل دسترسی هستی و فغان و فریادم را می‌شنوی؛ پس ای دوست خوبم با من بمان که فراق از تو و فاصله گرفتن از تو، مرا به وادی هلاکت و نابودی می‌کشاند و تویی نقطه ی امیدم، تویی که هر آن که تو را ندارد، بدبخت و شکستنی است و پشتوانه ای چون باد دارد که هر لحظه در حال فرو ریختن است و دل بستن بدان امیدی واهی!! چرا که سراپا نقص و کاستی است؛ نقصی که از سر نیاز است و تقصیر.

 

خدایا بسی غم و مرگی جانکاه از آنان که از تو دورند، حدایا بسی نابخردی و کج فهمی!! که درکی از معرفت و عظمت الهی تو ندارند و خدایا بسی ناتوانی و عجز و سرشکستگی که فهمی از منشا قدرت و توانایی تو ندارند!!

 

خدایا بسی بی مهری و بی رحمی که از فراق تو حاصل گشت و بسی تکبر و گستاخی که از سر قهر تو عارض گشت و بسی عشق و دلبستن به غیر که از سر نیاز و عدم معرفت تو کامل گشت و چه بسا کج خلقی و کج اندیشی که از سر فراق عطوفت و احسان تو بیرون زد!!

 

خدایا مبخش بر کسانی که بر افرادی مثل ملت یمن و سوریه ظلم کردند و روز عید و شهادت را برایشان  یکی کردند که تو در کتابت یه حق فرمودی (آیه 227 سوره شعراء)

 

وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

آنان که ظلم و ستم کردند، به زودی خواهند دانست که به چه کیفرگاهی بازمی‌گردند.

 

ستم پیشگان خود بدانند زود  کدامین مکان است حای خلود

 

هنگامی که سر امام حسین (ع) را جدا نمودند و بر سر نیزه زدند، آیه ی فوق را تلاوت می‌نمود.

 

خدایا بر این هوسرانان و متکبران، در این روز نیمه شعبان مبخش که خانواده های بسیاری را متلاشی و بچه هایی را بی پدر و زنان‌مان را بی همسر (نه در این دنیا و نه در آن دنیا) کردند و زندگی شیرین (مخصوصا ما شیعیان) را برای همیشه تلخ و چشمانمان را اشکبار و دل هایمان را محزون و دل صاحبمان را ریش و زخمی نمودند که مرهم آن، جز ظهور ولی ات نمی‌باشد.

 

"اللهم عجل لولیک الفرج"

  • محمدی

انا لله و انا الیه راجعون

خدایا. امان از غربت و تنهایی. امان از غفلت و نادانی. امان از فراقت جانان و امان از آب شدن شمع های وجود عزیزانی که مظهر خدا، عین الله، حجت الله، نورالله و تجلی صفات باریتعالی بودند.


خدایا امان از دل زینب در دل شب در فراق سوزناک خورشید عالمتاب بشریت و ماه قمر بنی هاشم و ستارگان عالم وجود که یکی یکی شمع وجودشان به خاموشی گرایید و عالم را به تاریکی و ظلمت برد.


خدایا امان از دل زینب!

خدایا. بسی شکر بی کران که اراده ات بر آن تعلق گرفت که نور اهل بیت را به واسطه ی شمع وجود زینبت برافروخته نگه داری تا شاید این قافله ی طوفان زده ی انسانیت، بار دیگر به خود آیند و به تو زنده شوند تا با یاری ولیت امام زمان (عج)، شام غریبان امتت را به پایان رساند و نور تجلی ات عالمتاب.


پس ای خدا. ما را به این توفیق، کامیاب فرما تا شاید مرهمی بر قلب زخم دیده ی منتظران ظهورت باشد


آمین یا رب العالمین

  • محمدی

مرگ بر آمریکا یعنی گوش دادن به ندای درونی که یادآور طنین زیبای "لا اله الا الله" در بدو تولدِ فرد فردِ ما مسلمانان در عالم هستی

مرگ بر آمریکا یعنی نابودی ظالمان و ستم‌پیشگان و جنایتکارانِ تا مرفق آغشته به خون مظلومان

مرگ بر آمریکا یعنی خاتمه دادن به شنیده شدن‌های شلاق‌های بی حرمتی‌ها و صداهای له شدن استخوان‌های عدالتخواهان و آزادی‌خواهان زیر چکمه های جلادان و کافران حق و حقیقت

مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر دل‌های زنگار گرفته ی آدمیانی که دریچه‌های مهر و محبت آنها مهر و موم گشته و امیدی به باز گشایی آن نیست

مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر کسانی که چشم و دل خود را به روی خورشید حقیقت بسته تا آن‌جایی که ناله و ضجه ی زنان و فرزندان بی‌گناه و مظلوم غزه، لبنان، فلسطین، عراق، بحرین، یمن، سوریه، میانمار و هزاران ستمدیده در نقطه نقطه ی عالم، مرهمی بر دل‌های بیمار آنهاست.

و در آخر، مرگ بر آمریکا یعنی زوال تاریکی‌ها و ظلمت‌ها و طلوع فجر و سپیده ی صبح پیروزی و پدیدار شدن مشعل‌های فروزان هدایت زیر چتر ولایت منجی عالم بشریت و نابودی طاغوت و طاغوتیان زمانه و شیطان پرستان دشمنِ بشریت و جانی‌های خونخوار و نژادپرستان ملحد و زالوصفت.

پس ای عزیز به‌هوش باش که تا خود را در دریای استغفار الهی شست‌و‌شو داده و زنگار دل از لکه‌های ننگ دروغ و ریا و غیبت و خدعه پاک کرده و با صفا دل به این شعار به عنوان فرهنگ اصیل اسلامی، جامه ی عمل بپوشانی، آنگونه که هر آن کس که به ظاهر به چهره ی خود ماسک انسانی و تظاهر به پایبند بودن به ارزش‌ها نمود، او را زیر هزاران بزک‌های شیطانیش بازشناسی و رسوا سازی و در مقابل خود را برای خدمت به بشریت، به بو و عطر ولایت که از خود بهترین چهره ی انسانی و خدایی را به جا گذاشتند، از نظر دور نداری و خود را برای جانشینی الله و زمینه ظهور حضرت آماده سازی

خدایا چنان کن سرانجام کار

که تو خشنود باشی و ما سرفراز

آمین

  • محمدی

گر تو برگردی و برگردد سرت - خانه را گردنده بیند منظرت

نازنینم. اتفاقاتی که در مسیر زندگی‌مان می‌افتد همگی رحمتی است که موجب بیدار شدنمان می‌گردد که تا دیر نشده راه صحیح زندگی را بیابیم و آرامش واقعی را برای خود و خانواده‌مان به ارمغان آوریم.

نازننیم. این نزاع به ظاهر پیش پا افتاده، آینه‌ای است که نقطه ی ضعف تو و امثال ما را به ما می‌نمایاند تا از زنجیر اسارت وابستگی و دلبستگی رهایی یابیم و به هیچ‌کس و هیچ چیزی دل نبسته و آنها را برای خود بت نسازیم.

نازنینم. اگر در سجود و رکوع خود به راستی خدا را به ربوبیت قبول داریم، پس بگذاریم خداوند ما را به بهترین صورت تربیت کند و نقاط ضعف ما را به ما بنمایاند تا در رفع آن بکوشیم.

نازنینم. زندگی در ثروت و علم و قدرت و مقام و خانه و ماشین و شهرت خلاصه نمی‌شود، چرا که همه ی این ها برای زندگی دنیایی مان لازم است، ولی زیاده خواستن آنها و چسبیدن به آنها که هر کدام بتی است از بت‌های هوای نفس و به دروغ به ما انسان‌ها هویت بخشیده و ما را به دنبال خود تا آخر عمر می‌کشاند، جز دام شیطان نیست و هر کس با این طناب بیشتر بالا رود و شخصیت و هویت و آبروی خود را از آنها بخواهد، روزی با مخ به زمین خواهد خورد و باید درک می کرد که پاره ای از وجود خدا بوده و باید عشق و محبت و ایثار و گذشت را در همه‌ احوال تجربه می‌کرد و سوار بر افکار گذشته و اینده نمیشد و با داشتن گنج حضور الهی، شعور و شادی واقعی را به درون خود می‌فرستاد و جاودانه در کنار معشوق الهی خود، بهره کافی را نصیب خود می‌گرداند.

نردبان خلق این ما و منیست                     عاقبت این نردبان افتادنیست

هر که را زین نرده بالاتر نشست                    استخوان اش خردتر خواهد شکست         

خدایا به ما بندگان آرامش و دانایی عطا فرما

                                                      آمین یا رب العالمین





  • محمدی
انالله و اناالیه راجعون

بسمه تعالی
خدایا تو را شکر بی کران، که زیباترین صحنه ی عاشقی را در شب فوت مادر عزیزم به تصویر کشاندی، تصویر بازیگری همدل و همدرد که همچون باران بهاری می گریست و ملتمسانه به مادر نازنینم غذا میداد و با هر قاشقی معجونی از صفای روحی خود را که سرشار از عشق و محبت و دلتنگی وجودش بود به او می خورانید. آن گونه که دل کندن از یکدیگر در آن فضای دل انگیز امری محال می نمود. 
شبی بسیار استثنایی، شب دل دادگی و عاشقی، شب دو یار همدل و همدرد، خدایا شبی که جز در صحنه ی کربلا نمی توان یافت و من در حیرت و سرگردانی، مبهوت و متعجب که آدمی فرشته گون گل های محبتش را با کلماتی لطیف و تکان دهنده به پای مادرم می ریخت و بر دست و پای او بوسه های عشقش را نثار می کرد و بی خبر از پس این پرده ی غیب که چه خواهد شد؟
خدایا چه بگویم که آن چه دیدم قابل توصیف نیست و تنها توفیق آن را یافتم که آن دو یار دیرینه را هنگام وداع در بالاترین سطح عاشقی ببینم که چگونه همراه و همدرد مادرم ضجه و ناله ای از عمق وجود سر میداد تا او را مرهمی برای دردهایش باشد.
خدایا من ثانیه به ثانیه بدرقه ی او را با مادر زجر کشیده ام مشاهده کردم که چگونه هر دو مست و غافل از این دنیای دون رازها و اسرارهایی به یکدیگر رد و بدل کردند و باهم زمزمه ی خداحافظی را در آن ساعت آخر مرور می کردند.
خدایا بسی شکر که به برادرم سنگ صبور و آرامشی غیر قابل توصیف عطا کردی و به من بنده ی حقیر و گنهکار نیز پشتوانه ای قابل اعتماد و دوست داشتنی در تمام لحظات زندگی ام مخصوصا در پرستاری از پدر و مادر عزیزم همراهم گردانیدی.
خدایا این خاطره ی زیبا را می نویسم تا هیچ گاه آن صحنه ی به یاد ماندنی و دوست داشتنی و پر از عطر الهی از جلوی چشمانم پاک نشود و همواره اشک حسرت بریزم که مرهمی بالاتر از وجود عروس گلمان که همراز و همدل او بود و همدم و همنشین شب هجرانش، نمی توانست از غم و نگرانی آن شب پر تلاطم بکاهد. خدایا او را سلامت بدار و در هر دو سرا اجر بی پایان عطا فرما.
آمین
حدیث از خاتم پیغمبران است     که جنت زیر پای مادران است
بزن بر پای مادر بوسه از شوق     که خاک پای او، رشک جنان است
  • محمدی

ای عزیزی که از کودکی برای خانواده ات شبانه روز زحمت می کشیدی و سختی یتیمی را با خود به دوش می کشیدی.

ای پدرم، ای جان و ای عزیز: که همیشه به فکرم بودی و با من درد دل می کردی و تنهایی ام را پر می کردی و این چنین حق پدری ات را دلسوزانه ادا می کردی.

ای نازنینی که با نگاه نافذ و دل پر عطوفتت، مرا به آغوش می کشیدی و بر من بوسه می زدی.

ای جان و روح من که هم اکنون در بستر بیماری افتاده ای و عاجز و ناتوان امید به یاری دیگران بسته ای.

ای نازنینی که تا کسی به درد و ناتوانی تو مبتلا نشود، تو را درک نمی کند و ای پدری که با همه گرفتاری های جسمی ات، با زور خود را می کشاندی و با من به خرید می آمدی و مایحتاج خانه را فراهم می کردی.

ای عزیزی که هم اکنون در بستری و قادر به گوش کردن و حرف زدن با دخترت نیستی، اگرچه می دانی نکته های زیادی در سر دارم که جز تو محرم و همدمی ندارم که ابزار کنم.

آقاجون، عزیزم: از این که در مراقبت از تو، بعضی اوقات تو را از خود رنجاندم و دل تو را به درد آوردم، از تو پوزش می طلبم و هم از خدای خود

ای سرور و عزیزتر از جانم مرا ببخش که اگر مرا نبخشی بدان که همیشه جسم و جانم در گرفتاری و عذاب غوطه ور خواهد بود. بدین علت دعای مشلول را خواندم و از خدای خود طلب استغفار کردم و از او که تواب و رحیم است عاجزانه درخواست کردم که از سر تقصیراتم بگذرد و تو نیز از خالق خود بیاموز.

آقاجون، عزیزم، نازنینم  در سن کهولت بیشتر از این باید به تو توجه می کردم تا دل شیشه ای تو را نمی شکستم و آن را رنجیده و مه آلود نمی کردم. پس به عظمت و جلال و رحمانیتت خدایا مرا ببخش که سخت محتاح گذشت و بخشش تو و دعای تو پدر دلسوز و سخت کوش هستم.

دوست صمیمی من. دوست ندارم که نامه ام را به پایان ببرم، چرا که دوست دارم از همه چیز و همه جا برایت بگویم، همان گونه که پیش از این با تو رازها و حرف هایم را می زدم و همیشه اولین نفری بودی که خبر دست اول را به تو می گفتم و با تو کیف می کردم و از خدای خود شاکرم که عمر با عزتی به تو عطا کرد تا این سن سر در آغوش تو بگذرانم و صورتت را غرق در بوسه کنم.

ای یار دیرینه ام. باز از خدا می خواهم که جبران مافات کرده و دل مهربان تو را شاد کنم تا هیچ کدورتی در دلت باقی نماند.

آقاجون. از مهر و محبتی که بر دلم حک کردی و هیچ گاه پاک نخواهد شد نهایت تشکر را دارم و از خداوند سلامتی ات را مسئلت می کنم.

انا العبد الضعیف المذنب العاصی المحتاج الحقیر. پس مرا ببخش

  • محمدی

قل هوالذی انشاکم و جعل لکم السمع والابصار والافئده فلیلا ماتشکرون (سوره ملک آیه 23)

خدایا هزاران شکر که ما را آفریدی و به ما عقل و اختیار عطا فرمودی

خدایا شکر بی کران که به ما گوش و چشم و دل ارزانی فرمودی تا بهشت واقعی ات را با چشم بصیرت نظاره کنیم.

خدایا شکر که علیرغم بسیاری که بهشت را داشته هایی همچون، ماشین، پول و ثروت، مقام و قدرت می بینند دل زیبا و استعدادهای خدادادی خود را به ما عطا کردی که به حق بهشت واقعی و دست نیافتنی جز آن نمی توان یافت.

خدایا نگاه های متفاوت ما آدمیان به دنیا اکثر ما را در غفلت و ظلمت به اسارت کشانده، به طوری که بهشت گمشده خود را که گنجینه ی تمام صفات و کمالات است و منشا افعال و سکنات ما در عالم برون آن را گم کرده ایم و به فراموشی سپرده ایم.

خدایا باور دارم که اگر ما انسان ها به اسرار آفرینش خود، آگاهی می یافتیم و دریچه دلمان را به سوی نور و حقیقت باز می کردیم، بهشتی فراتر از بهشت عالم کفر که با ظلم و بیدادگری و خراب کردن خانه های دلشان به ظاهر به پا کرده اند و آرامش و امنیت واقعی را از دل ها برون کرده و انواع امراض جسمی و روحی را به ارمغان آورده اند، میشد با نقب زدن به درون و بهشت واقعی ات، بهشت بیرونی را محقق کرد تا همه از سر سوز و محبت و متعهدانه به یکدیگر کمک رسانده و زمینه ی رشد و کمال معرفتت را آن گونه که درخور شان انسانیت‌مان است به منصه ظهور می رساندیم.

خدایا همه ی ما را هدایت کن تا نور جلال و عظمتت را در آن دنیای درون ببینیم، آن چنان که بازتاب آن را در جامه ی عدل و داد و رحم و مروت و احسان و ایثار و معرفت و حکمت است را تجربه کنیم.

خدایا ما را یاری فرما تا با نور عقل و ایمان پرده های ظلمت و تاریکی جهل را بدریم و به حقایقی شگفت یابیم

خدایا ما را یاری کن تا از ظواهر فریبنده ی دنیایی که انسانیت انسان ها را به سخره گرفته، دست بشوییم و به باطن خود آن گونه که بایسته است، دست یابیم.

خدایا مگر نه این است که ما اشرف مخلوقات و خلیفه ی روی زمین هستیم، پس تحقق بهشت بیرونی نیز برای ما امری محال نخواهد بود تا مددی ای خدا، که در این مدرسه ی عشق با دستی تهی و دامنی آلوده و سری افکنده و دلی شرمنده به عالمی دیگر سفر نکنیم و وظیفه ی خود را در این سرا به انجام رسانده و با رضایت به آغوش معبود خود سفر کنیم. آمین

  • محمدی

والعصر ان الانسان لفی خسر الاالذین آمنوا و عملوالصالحات...

خدایا در عصر انتظار حضرت به سر می بریم و خود می دانی که ظلم و بیدادگری در عالم سیاهی خود را گسترانده است. خدایا در زمانه ای به سر می بریم که ندای حق را با گلوله و سر بریدن یارانت خاموش می کنند؛ اگرچه اعتقاد دارم که نور زیبای ولایتت هیچ گاه به خاموشی نخواهد رفت.

خدایا در زمانه ای که حضرتت نیاز به یارگیری و کمک دارد، به ما توفیق پیوستن به حلقه ی ولی ات را عطا کن. اگرچه می دانم پیوستن به این حلقه راحت نخواهد بود و پلکان زیادی را باید طی کرد تا به نقطه ی خلوص و عاری از گناه رسید. خدایا غلامی کردن و حلقه به گوش بودن شعار نیست، بلکه راهی بس دشوار و پر فرار و نشیب است که به یاری تو امکان پذیر و سهل خواهد شد. خدایا دل دادن به تو و عاشق شدن همین بس که زنجیرهای دنیایی را بتوان پاره کرد تا در زمره ی صالحان و بندگان مخلصت درآییم. خدایا بر توانایی و دانایی ما بیفزای تا آتش فتنه دشمنانت را که دامنگیر بسیاری از افراد شده با چراغ علم و روشنایی، آن ها را خاموش و نور معرفتت را در دل بسیاری شعله ور گردانیم.

السلام علیک یا ایهاالنبی و رحمت....

السلام علینا و علی عبادالله صالحین

السلام علیکم و... و...

  • محمدی

خدایا: نماز شب یعنی پرده کشیدن بر تمام ظواهر دنیا و بسته شدن گوش و چشم آدمی بر تمام دلبستگی های دنیایی

خدایا: در دل شب بیدار شدن یعنی اتصال با خوبان و پاکان و باز شدن در ملائک به روی زمینیان

خدایا: نماز شب یعنی شنا کردن در دریای بی کران وجود و محو شدن در وجود لایزال الهی

خدایا: نماز در دل شب یعنی دیدن معشوقی به تمام و کمال با نهایت زیبایی و قدرت و دیدن انوار تجلی دوست و دست در دست انبیا و اولیا نهادن برای پایکوبی و طرب در این سیاهی شب و فاصله گرفتن از تمام اهریمنان و شیاطین عالم وجود

خدایا: بیدار شدن در دل شب یعنی عشق بازی با محبوب و معشوق خود و ندیدن معشوق های خاکی و وابستگان به زنجیر کشیده ی به این عالم خاکی و سر سپردن و تسلیم شدن در مقابل وجودی قدسی و مملو از رحمان و رحیم بودن و قدرتی لایزال و کوبنده بر تمام ستمگران و ظالمان تاریخ بشری

خدایا: بیدار شدن در سیاهی شب یعنی بارقه امید دل وارثان حقیقی ات زیر چتر حکومت حقه الهی به رهبری و ولایت منجی عالم بشریت و نیز درهم کوبیده شدن باطل و نیست و نابود شدن یزیدیان زمان و به زنجیر کشیده شدن تمام آن ها در مقابل چشمان پاک و مظلوم راست پیشگان و عدالت طلبان

خدایا: نماز در دل شب یعنی نوید صلح و پیروزی و بالا بردن پرچم راستین انسانیت به دست یگانه دردانه ی بشریت حضرت مهدی (عج)

خدایا: نماز در دل شب یعنی شنیده شدن کوس رسوایی شیطان پرستان و نواخته شدن شیپور عدالت پیشگان بر تمام عالم هستی

خدایا: در وسط شب بیدار شدن یعنی روشن شدن دل و دیدن حقایق در آن به ظاهر ظلمتکده ی هستی و یکی شدن دل ها و رهسپار شدن به کوی دوست

خدایا: نماز در دل شب یعنی حضور در مجلس انس و معاشرت با عرشیان و قربانی کردن دل بستگی های دنیایی و قربانی کردن سر و جان در پای دوست

خدایا: نماز در دل شب یعنی بر پیمان دوست، عهدی مجدد بستن و قدرتی فراتر از قدرت بشری پیدا کردن و بردن لذت واقعی از صحبت جانانه و محبوب واقعی و پای نهادن بر لذات زودگذر دنیوی و پوچ و بی معنی دانستن قدرت، ثروت، شهرت و هر آن چه که انسانیت ما را به چالش می کشاند و دیدن قدرت پوشالی گرگان عالم به وضوح در دل شب

خدایا: در این مدرسه ی عشق،عشقت را از ما دریغ مدار و همواره بر علم و معرفت ما بیفزای تا زمینه ی ظهور حضرتت محقق گردد. آمین

  • محمدی

خدایا چه سخت است دوری و جدایی، به خصوص از عزیزانی که سال ها در کنارشان زندگی کرده باشی

خدایا چه اسف بار است جدایی و فراق در سرای دیگر که دیگر امیدی به پیوند نباشد

خدایا حتی دقیقه ای فکر کردن به این که که اگر بالفرض محال مرا با عفو و گذشت بی دریغت به سوی بهشت برانی، برایم خوشایند نیست اگر عزیزی از عزیزانم با من همراه نباشد با این که می دانم جای امن و آرامش تنها زیبنده ی کسانی است که در این دنیا خوبی های خود را به منصه ظهور رسانده باشند تا درخور چنین کوی سلامت و ندایی روح افزا باشند.

پس خدایا به ما توفیق بندگی در این مسیر را ارزانی کن تا تو را آن گونه که شایسته است بپرستم و خدمتی درخور طاعت، تا شاید فردی لایق و درخور آدمیت شویم

خدایا چه زیباست خود را شناختن و به قدرت و توان خود پی بردن و تشنه وار برای رسیدن به کوی تو، عمری را سپری کردن

خدایا چه زیباست آموختن و بر دانایی خود افزودن و التیام بخشیدن و شاد کردن دل شکسته ای با مهر ورزیدن و بخشش کردن

خدایا چه شگفت انگیز است فکر و اندیشه ی بشری که ثانیه به ثانیه منجر به خلاقیت و شکوفایی شده و نور و روشنایی حاصل از آن عالم گیر

خدایا چه شکوهی دارد دست در دست تو نهادن و پلکان عشق و معرفت را یکی پس از دیگری طی کردن، ولی افسوس که ما انسان های کوردل و بی بصیرت در زیر بار حجاب های دنیوی اعم از قدرت، ثروت، حسد، کینه، دروغ و ریا از ثمره ی آن غافل مانده ایم

خدایا حال ما را نکو گردان تا در سرای دیگر از عزیزانمان جدا نیفتاده و دامن حسرت و ندامت را با خود نکشانیم

خدایا با چشمانی گریان و ملتمسانه از تو درخواست می کنم تا شربت معرفتت را بر حلقوم همه ی ما بریز تا همگی یکدل و یکرنگ به سوی تو راهی شده و همه ی کارهای خود را فقط برای رضای تو به سامان رسانیم تا شاید در سرای دیگر همه باهم همسفر باشیم

خدایا کاری کن تا تک تک ما با ادای بندگی ات سلام و درودی حقیقی به دوستدارانت باشیم و با زیارت شان آن ها را دلشاد و خرسند کرده باشیم

پس ای عزیز دستمان را بگیر و ما را به عالم نور و هدایت راهنمایی و در جمع دوستانت جای ده

جانا بخرابات آ، تا لذت جان بینی

جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه

  • محمدی