خدایا! پرستاری از سالمند یعنی گذر عمر را نظاره کردن و توشه ی عمر خود را بازبینی کردن
خدایا! پرستاری از سالمند یعنی دیدن کوله باری از مشکلات و رنج های آن عزیز و ریختن تجربیات ارزشمندی در وجودی ناپخته و خام
خدایا! پرستاری از سالمند یعنی تمرین و ممارست و صبر و شکیبایی در مقابل ناملایمات و ادب آموزی در مقابل بزرگ و سروری که تمام عمرش را برای آرامش وجودت، هدیه و نثار کرد.
خدایا! پرستاری از سالمند یعنی تزریق تدریجی گذشت و فداکاری و مهرورزی و ادای ادب و احترام در وجودی ناقابل، تا شاید با رفتاری سنجیده، شکر و سپاسی در دوران کودکی و بزرگی مان باشد.
خدایا! چه سخت است آموزش ندیدن در پرستاری و مراقبت از سالمند و او را همواره آزار رسانیدن و زخم زبان زدن و حرمت نگه نداشتن وجودی پر ارزش که اگر این چنین نبود با مراقبت از رفتار و سکتان خود، پلکان آدمیت را به سوی خالق هستی طی می کردیم.
خدایا! اگر ما انسان های خود را جای سالمند می گذاشتیم و انتظاراتی را که داشتیم برای او با احترام و رضایت به جا می آوردیم، قطعا به معراجی دست می یافتیم که هرگز در مسیر هموار امن زندگی دست یافتنی نمی بود.
خدایا! سالمند زحمت نیست، بلکه رحمتی است که به ما ارزانی شده تا به کنز مخفی درونمان که به ما هدیه کرده ای، هرآن مراجعه کرده و از محبت و گذشت و علم و دانایی و صبر و... از آن خزانه ی غیبت هزینه کنیم.
خدایا! باور دارم که برای رسیدن به کوی ات این میان بری است که اگر مشاممان از عطر و بوی تو و والیان امرت پر خواهد شد و درگر در رسیدن به هدف، گم و بی رهبر نخواهیم شد.
خدایا! نعمتت را بر ما ارزانی کن تا در پرستاری از آن ها محبت خود را بی دریغ و پیوسته و دامنشان بریزیم و صورتشان را غریق بوسه کنیم تا شاید وجودمان سلامی روح بخش و امیدافزا برایشان باشد
خدایا دستت را از نوازش بر ما دریغ مدار تا چیزی را که دوست داریم به پای عمل درآوریم
- ۱ نظر
- ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۰:۱۲