دل نوشته های شبانه

دوش مرغی به صبح می نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و من خاموش

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

خدایا، نماز یعنی طی طریقت کردن به سوی خالق هستی، خالق زیبایی ها و نیکی ها، خالق گذشت و بخشش ها و نقطه ی امید محبت ها و داتنگی ها.

خدایا، نماز یعنی فارغ شدن از زمینیان و پیوستن به ملکوتیان و جدا شدن از تیرگی ها و ظلمت های چاه دنیا و دنیا پرستان و پاک شدن از نامردمی ها و بیرحمی ها و فاصله گرفتن از بی عدالتی ها و ستم ها و باز کردن زنجیر های اسارت از پاهای فرورفته در منجلاب و باتلاق های اسیران وامانده در ظلمتکده پست جهانی.

خدایا، نماز یعنی راز و نیاز با رب العالمین، پروردگار و مربی تمام موجودات هستی، مظهر بخشندگی و مهربانی و کرنش و تعظیم در مقابل او و دیدن شکوه و عظمت باری تعالی و نهایت ضعف و بیچارگی و مفلوکی خود در مقابل او، و بالابردن دست استعانت و یاری از او برای قرار گرفتن در مسیر هدایت و صراط مستقیم و زاویه نگرفتن از مسیر ولایت و اولیاء الهی تا جایی که مورد غضب و خشم خدای رحمان قرار نگرفتن و در وادی گمراهان قدم ننهادن.

خدیا، نماز یعنی آشنا شدن با معبودی که یکی است و از همه ی جهات غنی ست، کسی که همچون او می یافت نشود در این عالم هستی.

خدایا، نماز یعنی پاک کردن ذهن از بدی ها و کج خلقی ها و تمرین و ممارست در خوبی ها و خود را آماده کردن برای خدمت به بشریت و همواره احساس انسان دوستی و ترحم و دلسوزی کردن برای افراد نیازمند.

خدایا نماز یعنی همراه شدن با راز و نیاز و تسبیح فرشتگان و اولیاء الهی و کسب انرژی از آنان.

خدایا، نماز یعنی هم نشین شدن با قدیسین و پاکان و معصومین و نهادن پیشانی بندگی و عبادت بر سجاده ی عظمت و قداست الهی.

خدایا نماز یعنی جدا شدن از یزیدیان و شیاطین زمانه و بریدن از راه و رسم دیرینه ی آنان و پاک شدن و متحول و گم شدن در انوار الهی.

خدایا نماز یعنی قدرت گرفتن و کسب نیرویی ما فوق برای خدمت به خلق و بشریت

نماز یعنی چشم در دریای عظمت و شکوه الی دوختن و شناور شدن در صفات و جمال او و گرفتن مشعل هدایت برای خاکیان و اسیران زمینی و آن ها را از خواب غفلت و سرگشتگی رهاییدن.

و بالاخره خدایا نماز یعنی معراج فرد مسلمان و مومن، به ملکوت الهی و دیدن حقایق و اسرار الهی و سرانجام هبوطش به زمین و رساندن پیام الهی به زمینیان و دنیا پرستان زبون و از خدا بی خبر و مردگان بظاهر زنده.


  • محمدی

زمان حضور اولیاء ، پیامبران و ائمه اطهار، حضور صدیقین و شهداء، حضور مقربان درگاه الهی و حضور فرشتگان مقرب،

زمان هیاهو و ولوله، زمان راز و نیاز و تسبیح تمام موجودات هستی و بهترین زمان مهمانی خدا و تغذیه معنوی از حضور اهل بیت و شیفتگان آنان و کسب بالاترین آرامش.

زمان گلایه و انابه، گلایه از بیرحمی ها و بی عدالتی ها، گلایه از بی تفاوتی ها وبی سری ها، گلایه از جهل و دور ماندن از دانایی ها بالاخره جدا ماندن آدم ها از خدا و یتیم شدن واقعی آن ها و انابه و برگشت به سوی خدای زیبایی ها و دانایی ها و بجا آوردن ادب و نزاکت و بیعت با خدا و رسول او.

نماز، تمرین و مهارت پیدا کردن در ادای بندگی خدا تا جزو بندگان ویژه خدا شدن و همراه هفتاد و دو تن در زمانه عصر امام زمان (عج) و مصاحب بودن با آن ها.

نماز اول وقت یعنی زمان جمع شدن مسلمانان در یک زمان در حضور فرماندهان و مربیان برای گرفتن تکلیف و ایجاد وحدت در مقابل کفر جهانی.

نماز اول وقت یعنی تجدید قوا و مبارزه با نا امیدی ها و کج فهمی ها و دور نشدن از هدف آفرینش.

نماز اول وقت یعنی الگو قرار دادن پیامبران و اولیاء خدا و فاصله گرفتن از بت های سنگی و گوشتی و انجام ندادن کارهای تکراری و خسته کننده و بی محتوی و کارهای عبث و بیهوده.

نماز اول وقت یعنی دل تنگ شدن مخلوق برای خالق و تماس گرفتن و اعلام جایگاه خود کردن و کمک و یاری خواستن از معشوق و به او قول وفا داری و وفای به عهد دادن.

نماز اول وقت یعنی خود را در مقابل حضور اولیاء و مشتاقان خدا، ژنده و مفلوک دیدن و برای سر و سامان دادن از آنها استمداد خواستن.

نماز اول وقت یعنی چهره در چهره نورانی پیامبران و ائمه دوختن و آثار ایمان بر چهره مان پدیدار شدن.

نماز اول وقت یعنی از غربت درآمدن و به قربت رسیدن و در انوار الهی غوطه ور شدن و دیدن مشعل های فروزان شیفتگان ولایت و اولیاء و مقربان درگاه ایزد منان و درک حضور اسطوره های استقامت و ایثار و شهادت در مقابل مشکلات و سر سختی های روزگار و گرفتن درس عبرت و بالابردن توان صبر و مقاومت و دل رحمی و همدردی و تثبیت ارزش های انسانی در مقابل دست انداز های پر پیچ و خم با توکل بر خدا و توسل به اولیا و معصومین.

و در آخر از دست دادن زمان اول وقت یعنی نگریستن به کرانه ی دور و دیدن قافله های حسین (ع) و حسین زمانه مان با هزاران مشعل فروزان هدایت و جا ماندن از کاروان آنها و غبطه خوردن و فاصله گرفتن از حسین (ع) و حسینیان و در نهایت اسیر زمینیان و
دنیا پرستان و در زمره خسر الدنیا و الاخره قرار گرفتن.

  • محمدی